یه داستان زیبا درباره ی خالقمون........
تسبیح موجودات!!!!!!
بخونیدش حتما!!!!!
هنگامی که حضرت موسی(ع) از طرف خدای متعال، برای رفتن به سوی فرعون و دعوت او به خداپرستی مأمور گردید، موسی (ع) به فکر خانواده اش افتاد و به خدا عرض کرد: پروردگارا! چه کسی از خانواده و بچه های من سرپرستی می کند؟! خداوند به موسی (ع) فرمان داد: «عصای خود را بر سنگ بزن». موسی (ع) عصایش را بر سنگ زد، آن سنگ شکست و درون آن، سنگ دیگری نمایان شد! با عصای خود یک ضربه دیگر بر آن سنگ زد آن نیز شکسته شد و درونش، سنگ دیگری پیدا گردید! موسی(ع) ضربه دیگری با عصای خود بر سنگ سوم زد و آن سنگ نیز شکسته شد، درون آن سنگ، کِرمی را دید که چیزی به دهان گرفته و آن را می خورد؟! پرده های حجاب از گوش موسی(ع) به کنار رفت و شنید آن کِرم می گوید: «پاک و منزه است آن خدایی که مرا می بیند و کلام مرا می شنود و به جایگاه من آشناست و به یاد من است و مرا فراموش نمی کند».
کسی که بهشت را بر زمین نیافته است
آن را در آسمان نیز نخواهد یافت
خانۀ خدا نزدیک ماست
و تنها اثاث آن، عشق است
امیلی دیکنسون
باید فقط به خدا پیله کرد
زیرا فقط با او می توان پروانه شد
غم از دست رفتگان زلزله ی کرمانشاه را چگونه می توان نگه داشت
تسلیت
یه صلوات برای از دست رفتگان زلزله ی کرمانشاه بفرستین
برچسب : نویسنده : qwer-12 بازدید : 120